آنچه بايد درباره قوانين مهريه بدانيد
مهريههاي نجومي
سكانس اول: (دختر خانم و آقاپسر، جلسه اول آشنايي) آقا: تشخص و متانت از سكنات و وجنات شما كاملا پيداست. فكر ميكنم من خيلي آدم خوششانسي هستم كه با خانمي سرشار از خوبيها آشنا شدم.
دختر: تو رو خدا خجالتم نديد. شما هم دقيقا همان مردي هستيد كه من هميشه در روياهام او را ميديدم.
سكانس دوم (مجلس خواستگاري)، خانواده دختر: به نيت سال 2007 ميلادي 2007 سكه طلا.
خانواده پسر: حتما شوخي ميفرماييد، شنيده بوديم كه ميگن به نيت 14 معصوم 14 سكه، ولي اينجوري ديگه نشنيده بوديم.
خانواده دختر: اي آقا مهريه رو كي داده كي گرفته، بالاخره دختر ما ليسانس داره، كمالات داره، ضمن اين كه اون 14 سكه مال زماني كه ما ساكن ... بوديم، ولي الان كه ساكن... شدهايم اوضاع فرق ميكنه...يكي از سنن بسيار كهن در روابط خانوادگي بشري اين است كه مرد هنگام ازدواج براي زن «مهر» قائل ميشود. چيزي از مال خود به زن يا پدرزن خويش ميپردازد و در تمام مدت ازدواج، عهدهدار مخارج زن و فرزندان خويش است.
ميگويند در ادوار ماقبل تاريخ كه بشر در حال توحش ميزيست و زندگي شكل قبيلهاي داشت، به علل نامعلومي ازدواج با همخون جايز شمرده نميشد. جوانان قبيله كه خواستار ازدواج بودند، ناچار بودند از قبيله ديگر براي خود همسر انتخاب كنند.
از اينرو براي انتخاب همسر به ميان قبايل ديگر ميرفتند. در آن دورهها مرد به نقش خويش در توليد فرزند واقف نبوده، يعني نميدانست كه آميزش او با زن در توليد فرزند موثر است. مرد، فرزند را به عنوان فرزند همسر خود ميشناخت نه فرزند خود.
مردان موجودات عقيم و نازا به حساب ميآمدند و پس از ازدواج به عنوان يك طفيلي كه زن فقط به رفاقت با او و به نيروي بدني او نيازمند است در ميان قبيله زن به سر ميبردند. اين دوره را دوره «مادر شاهي» ناميدهاند.ديري نپاييد كه مرد به نقش خويش در توليد فرزند واقف شد و خود را صاحب اصلي فرزند شناخت. از اين وقت زن را تابع خود ساخت و رياست خانواده را به عهده گرفت و به اصطلاح «دوره پدرشاهي» آغاز شد.
در اين دوره نيز مرد ناچار بود از ميان قبيله ديگر براي خود همسر انتخاب كند ولي اين بار ميبايد زن را با خود به قبيلهاش ميآورد. به همين دليل همواره بين دو قبيله جنگ و تصادم حكمفرما بود و انتخاب همسر از راه ربودن دختر صورت ميگرفت.
بتدريج صلح جاي جنگ را گرفت و قبايل مختلف ميتوانستند همزيستي مسالمتآميز داشته باشند و مرد براي اين كه دختر مورد نظر خويش را به چنگ آورد، ميرفت به قبيله دختر و اجير پدرزن ميشد و مدتي براي او كار ميكرد و پدرزن در ازاي خدمت داماد، دختر خويش را به او ميداد و او آن دختر را به ميان قبيله خويش ميبرد. تا اين كه ثروت زياد شد، در اين وقت مرد دريافت كه به جاي اين كه سالها براي پدر عروس كار كند، بهتر است يكجا هديه لايقي تقديم او كند و دختر را از او بگيرد. اين كار را كرد واز اينجا «مهر» پيدا شد.
شرايط مهريه
1ماليت داشتن: مرد نميتواند بگويد تمام هواي تهران را مهريه قرار ميدهم.
2 قابل تملك باشد: مرد نميتواند پارك جمشيديه را مهريه همسرش قرار دهد، زيرا جزو اماكن عمومي است
3 معين باشد: مجهول نباشد. مثلا نميتواند بگويد زيباترين جواهر دنيا مال تو.
چيزهايي كه ميتوانند به عنوان مهر قرار بگيرند عبارتند از:
1حقوق مالي باشد مثل سرقفلي يا حق تاليف و ترجمهها 2عيني باشد مثل باغ 3 منفعت باشد مثل منفعت باغ 4 انجام كار مثل ساخت خانه5 آموزش باشد مثل آموزش قرآن، موسيقي، نقاشي 6 ديني باشد مثل چك، سفته، برات
لازم به ذكر است كه فوت زوج در مهريه تاثيرگذار نيست و مهريه از ماترك شوهر (آنچه به جا گذاشته) برداشته ميشود. چنانچه زن هم بميرد، مهريه ساقط نميشود. مهريه ارث است و به وراث وي خواهد رسيد.
هنگام فسخ نكاح، درصورتي كه دختر وظايف زناشويي را انجام داده باشد، مهريه به او تعلق ميگيرد، اما زماني كه فقط عقد شده و هنوز عروسي نكرده باشد، نصف مهريه به او تعلق ميگيرد.
ذ>مواد قانوني
ماده 1081 قانون مدني ميگويد: اگر در عقد نكاح شرط شود كه در صورت عدم تاديه مهر در مدت معين نكاح باطل خواهد بود، نكاح و مهر صحيح ولي شرط باطل است.
ماده 1082: به مجرد عقد، زن مالك مهر ميشود و ميتواند هر نوع تصرفي كه بخواهد در آن بنمايد.
ماده 1083: براي تاديه تمام يا قسمتي از مهر ميتوان مدت يا اقساطي قرار داد.
ماده 1084: هرگاه مهر عين معيني باشد و معلوم گردد قبل از عقد معيوب بوده و يا بعد از عقد و قبل از تسليم معيوب و يا تلف شود، شوهر ضامن عيب و تلف است.
ماده 1085: زن ميتواند تا مهر به او تسليم نشده از ايفاي وظايفي كه در مقابل شوهر دارد امتناع كند، مشروط بر اين كه مهر اوصال باشد و اين امتناع مسقط حق نفقه نخواهد بود.
نحوه وصول مهريه
-ارسال اظهارنامه از سوي زن به شوهر- از طريق اجراي ثبت- از طريق دادگاهها
اظهارنامه نوعي اوراق چاپي موجود در دادگستري است كه خواهان، تقاضاي خود را قبل از رفتن به دادگاه به صورت رسمي به خوانده اعلام مينمايد. در اينجا هم خواهان (زوجه)، اظهارات خود را در مورد درخواست مهريه، در رديف خواهان مينويسد و آن را براي خوانده (زوج) ميفرستد. در اين هنگام زوجه همچنان بايد تمكين كند؛ چرا كه در غير اين صورت ناشزه محسوب ميشود و نفقه به او تعلق نميگيرد.
اگر مرد توانايي پرداخت مهريه را داشت اما از پرداخت آن خودداري كرد، زوجه مهريه خود را به اجرا ميگذارد، چنانچه ظرف 10 روز مالي، زن دارايي شوهر را معرفي كند فورا نسبت به توقيف آنها اقدام ميشود، اگر دارايي زوج فقط حقوق او باشد، تا يك چهارم آن ماهانه به زوجه تعلق ميگيرد تا زماني كه مهريه كاملا پرداخت شود و مرد تا پرداخت كامل مهريه زن نميتواند از كشور خارج شود؛ اما در صورتي كه مرد اموال ديگري غير از حقوق داشته باشد، دادگاه اموال او را ميفروشد و مهريه از اين طريق پرداخت ميشود.
اما اگر مرد توانايي مالي نداشت، زن ميتواند به دادگاه خانواده مراجعه كند و دادخواستي مبني بر استرداد مهريه به دادگاه بدهد. دادگاه به دادخواست او رسيدگي ميكند در صورتي كه زوجه مستحق دريافت مهريه باشد، دادگاه حكم به پرداخت مهريه ميدهد. در اين صورت مرد موظف ميشود از زمان تعيين شده توسط دادگاه، مهريه همسرش را بپردازد.اگر مرد مالي داشته باشد و زن فكر كند در طول مدتي كه دادگاه تشكيل ميشود، مرد آن مال را ميفروشد يا جابهجا ميكند، از دادگاه ميخواهد قرار تامين خواسته صادر كند، با اين درخواست قرار تامين صادر ميشود و مال تا صدور حكم دادگاه توقيف ميشود. از اين مال توقيف شده ميتوان، مهريه را برداشت در غير اين صورت، عدم پرداخت مهريه، ضمانت اجرايي دارد.
آقاي هادي سهرابي، جامعهشناس، درخصوص علل بالا رفتن ميزان مهريه ميگويد: پيچيده شدن نظام جامعه و عدم امكان شناخت كافي زن و مرد از يكديگر از يك طرف و از طرف ديگر عرفي كه در جامعه ايران حاكم است، بدين صورت كه عرف جامعه طلاق را نهايت بدبختي زن ميداند و زن بيوه يا طلاقگرفته را به عنوان زن دست دوم ميپندارد. در مقابل بسياري از زنان نيز تعيين مهريههاي سنگين را تضميني براي پايبندي و تعهد مرد به خودشان ميدانند.
مجموعه اين عوامل باعث بالارفتن مهريهها ميشود. لازمه تسهيل نكاح در جامعه پيچيده كنوني اين است كه چنانچه پس از عقد هر يك از طرفين متوجه شد كه اشتباه كرده يا فريب خورده است و امكان سازش با وضعيت جديد را ندارد براحتي بتواند عقد را منحل ساخته و خود را رها نمايد و اين در حالي است كه در جامعه امروز مرد براحتي از اين امكان برخوردار است ولي موارد درخواست جدايي براي زن محدود و مشخص است و نكته قابل تامل اين كه همين موارد مشخص غالبا با تفسيرهاي سنتي و مردمسالارانه، معدودتر ميشود.
در اينجا مهريه بالا، حربهاي است كه با آن ميتوان زوج را كه انحصارا حق طلاق دارد وادار به موافقت و جدايي نمايد. از منظري ديگر ميتوان گفت امروزه ازدواج يك قرارداد اجتماعي محسوب ميشود، قراردادي كه نياز به يك ضمانت اجرايي محكم دارد و اين ضمانت مهريه است و چون ميزان اطمينان و اعتماد به پايبندي اين قرارداد پايين است، لذا در مقابل، مهريههاي سنگين تعيين ميشود تا اين ضريب اطمينان را بالا ببرد.خانم پرستو وكيلآذر، كارشناس امور حقوقي درخصوص مهريه و حقوق اقتصادي ميگويد: با توجه به اين كه ماده 1105 قانون مدني ايران رياست خانواده را از خصايص شوهر قرار داده، بنابراين زوج ميتواند مانع كار زوجه خود شود و بخواهد كه زوجه فقط خانهدار باشد؛ در مقابل مرد متعهد ميشود احتياجات مادي، روحي و اجتماعي زن را فراهم كند. از طرفي مرد به دليل اين كه فعاليت اقتصادي را بيش از زن به عهده دارد، خود را صاحب همه مواهب مادي خانواده تلقي ميكند. پس با توجه به اين موارد، مهريه بايد طوري در نظر گرفته شود كه جبرانكننده مافات براي زن باشد و به نوعي پشتوانه و وثيقه ازدواج قرار گيرد كه در صورت جدايي، منبع تامينكننده مالي آتيه زوجه باشد.
شروط ضمن عقد:
شارع مقدس براي زنان راهي قرار داده كه خودشان زمام طلاق را به دست گيرند. به اين معني كه در ضمن عقد نكاح اگر شرط كنند كه وكيل باشند در طلاق به صورت مطلق، يعني هر موقعي كه دلشان خواست طلاق بگيرند يا به صورت مشروط، يعني اگر مرد بدرفتاري كرد يا زن ديگري گرفت، زن وكيل باشد كه خود را طلاق دهد، ديگر هيچ اشكالي براي خانمها پيش نميآيد و ميتوانند خود را طلاق دهند.
ميترا پازوكي زاده