میترا پازکی Mitra Pazoki مشاور حقوقی وکیل دادگستری اخذ وکالت در خصوص امور قتل . آدم ربایی . اسیدپاشی . بزهکاری اطفال . طلاق . مهریه . نفقه . حضانت کودک

میترا پازکی Mitra Pazoki مشاور حقوقی وکیل دادگستری اخذ وکالت در خصوص امور قتل . آدم ربایی . اسیدپاشی . بزهکاری اطفال . طلاق . مهریه . نفقه . حضانت کودک میترا پازکی Mitra Pazoki مشاور حقوقی وکیل دادگستری اخذ وکالت در خصوص امور قتل . آدم ربایی . اسیدپاشی . بزهکاری اطفال . طلاق . مهریه . نفقه . حضانت کودک میترا پازکی Mitra Pazoki مشاور حقوقی وکیل دادگستری اخذ وکالت در خصوص امور قتل . آدم ربایی . اسیدپاشی . بزهکاری اطفال . طلاق . مهریه . نفقه . حضانت کودک


قربانيان خاموش

نگاهي به دلايل شيوع كودك آزاري در جامعه

در طرح غربالگري و جمع آوري معتادان از سوي سازمان بهزيستي، گزارشي مبني بر وقوع يك كودك آزاري در منطقه اي از مشهد به پليس اعلام شد.

ماجرا از اين قرار است كه پدري كودك 8 ساله اش را بشدت مورد ضرب و شتم قرار داده و بر اثر كتك هاي شديد، چندين نقطه از اعضاي بدن كودك و همچنين جمجمه او دچار شكستگي شده بود. به هر طرف بدن كودك كه نگاه مي كردي، جز آثار كبودي، خونمردگي، سوختگي، گازگرفتگي و زخم هاي شديد نمي ديدي. متاسفانه بر اثر اين كتك ها و اذيت ها، نه تنها عوارض ظاهري و جسمي فراوان در اين كودك ايجاد شده، بلكه از نظر روحي و رواني نيز دچار اختلالات فراوان شده است، حتي مادربزرگ، عمه و ساير اقوام پدري كودك نيز كه با او مرتبط بوده اند نه تنها از پسربچه 8 ساله حمايت نكرده اند، بلكه وي را مورد ضرب و شتم قرار داده اند.

اين پسر، فرزند طلاق بود كه پس از طلاق به پدر سپرده شد. پدر از ابتداي پذيرش سرپرستي كودك، در خانه را به روي او مي بسته و او را به فروش مواد مخدر از زير در خانه مجبور مي كرده و هر زمان كه تعللي در كارش به وجود مي آمده، تا سرحد مرگ او را كتك مي زده است.

كودك آزاري عبارتست از هر نوع ضرب و شتم يا جراحت فيزيكي، رواني يا تحقير كودك تا 18 سال كه تاثير ماندگاري بر وضعيت بدن يا روان او برجاي بگذارد. برخي از اين آثار مي تواند مخفي باشد؛ مانند ممانعت از حاضر شدن در كلاس درس، محروم كردن از غذا، حبس در حمام يا زيرزمين.

كودك آزاري را مي توان به 4 نوع تقسيم كرد:

1- كودك آزاري جسمي، شامل آزار و كتك زدن به كودكان به گونه اي كه اثر آن بر بدن كودك بر جا بماند و در مواردي هم به مرگ و نقص عضو منجر شود.
2- كودك آزاري جنسي شامل استفاده از بچه ها به قصد لذت جنسي به هر شكل ممكن
3- كودك آزاري عاطفي يا رواني شامل تحقير كودك، طوري كه به عزت نفس او خلل وارد كند يا اعتماد به نفس او را پايين آورد؛ مثل مقايسه با ديگران و سركوفت زدن، ايجاد احساس خجالت، تحقير نزد ديگران بخصوص ساير كودكان، مطرح كردن نقاط ضعف و دادن لقب هاي ناراحت كننده مانند دست و پا چلفتي و ...
4- غفلت عبارت است از ناتواني يا برآورده نكردن ارادي نيازهاي كودك اعم از نيازهاي جسمي و بدني مثل تهيه خوراك و پوشاك مناسب يا نيازهاي رواني كودك مثل اجازه بازي ندادن به وي.

آزار يا تنبيه

كودك آزاري مربوط به طبقه خاصي نمي شود و فقر فرهنگي به اندازه فقر اقتصادي مي تواند در ايجاد آن خطرآفرين باشد، به نحوي كه مساله كودك آزاري در بين افراد تحصيلكرده و با بضاعت مالي خوب هم ديده مي شود. در اين ميان بايد توجه داشت كه كودك آزاري با تنبيه بدني متفاوت است. والدين با تنبيه به كودك مي فهمانند كه رفتار خود را اصلاح كند، اما به علت ناآگاهي و همچنين نقص قانون بسياري از پدر و مادران به بهانه تنبيه، كودكان خود را در معرض آسيب هاي جدي روحي و رواني قرار مي دهند.

علل بروز كودك آزاري

عدم آگاهي والدين از حقوق كودك و احترام به شخصيت اين انسان هاي كوچك در شكل گيري حوادث كودك آزاري دخيل هستند، عدم ارائه آموزش هاي لازم قبل و بعد از ازدواج، نبودن فيلترهايي به منظور تعيين صلاحيت والدين در به وجود آوردن و نگهداري فرزند نيز از جمله مواردي است كه در برنامه هاي فرهنگي، آموزشي و تربيتي دستگاه ها ناديده گرفته شده و موجبات كودك آزاري را فراهم كرده است. همچنين ناهنجاري هاي اجتماعي از قبيل فقر، كمبود امكانات زندگي، اعتياد، محيط خانوادگي، بيكاري و طلاق خانواده را به انواع آسيب هاي اجتماعي مبتلاكرده است تا آنجا كه نه تنها از زندگي احساس لذت و رضايت نكرده بلكه در حالت درماندگي، نوك پيكان سرخوردگي و وحشت را به سوي كودك نشانه مي روند كه در اشكال كتك زدن، پرت كردن، به كارهاي سخت گرفتن، لگد زدن، داغ كردن و ... بروز پيدا مي كند به طوري 15 درصد كودكان هنگام تنبيه بدني از سوي والدين دچار جراحت و مصدوميت مي شوند. از طرف ديگر كودك تك والد، فرزند خوانده، داراي ناپدري و نامادري، كودكان نارس كه تغذيه و پرستاري از آنها دشوارتر بوده و مراقبت از آنها زمان بيشتري مي طلبد، كودكان دچار ناهنجاري بخصوص عقب ماندگي ذهني و داراي نقايص جسمي كه به دلايل غيرطبيعي بودن آنها مهر و محبت در والدين ايجاد نكرده و مادر از داشتن كودك ناراضي است در كنار كودكاني كه زياد گريه مي كنند يا آنهايي كه بيش از ساير همسالانشان در معرض آسيب ديدگي هستند همچنين كودكاني كه ناآرام و پر زحمتند و به سختي تربيت مي شوند همگي در معرض تهديدات كودك آزاري از سوي والدينشان قرار دارند.

برخي از والدين نيز به دليل وجود مشكلات اقتصادي و گاه ضعف شخصيت دچار ناتواني در حل مسائل خويش شده و كانون خانواده را به جهنمي براي كودك تبديل مي كنند، آنان خواسته يا ناخواسته ناكامي ها، خشونت ها و زورگويي هايي را كه از دوران طفوليت و جواني تجربه كرده اند، عينا به كودكان كه كوچك ترين قدرت دفاعي ندارند، منتقل مي كنند. بنابراين مي توان گفت: به همان نسبت كه والدين سالم از لحاظ رواني و آگاهي، موجب شكوفايي و نمو هر چه بهتر كودك مي شوند به همان نسبت والدين ناآگاه و داراي فقر فرهنگي و مادي به منزله سمي براي كودك به شمار مي روند. در اين ميان كودكان طلاق در صدر خطرپذيري اين آزارها هستند.

عواقب كودك آزاري

كودكان در تاريخ 3000 ساله بشر هميشه به نوعي از انحا مورد آزار قرار مي گرفته اند، آزاري كه بخش عمده آن از سوي والدين متعصب و خرافي در گذشته با زنده به گور كردن دختران تجلي مي يافت و امروز به بهانه تاديب، اصلاح و تنبيه. در كودك آزاري تنها صدمات فيزيكي مطرح نيست، بلكه آسيب هاي رواني آن، آثاري به مراتب طولاني تر و عميق تر دارد و از اين رو تمامي كودكاني كه تحت آزار شديد والدين بوده اند، بايد تحت درمان قرار بگيرند تا فشارها و آسيب هاي عاطفي و رواني كه در شرايط مختلف تحمل كرده اند جبران و برطرف شود و چنانچه قرباني كودك آزاري شناسايي يا جنبه هاي آسيب رواني جدي گرفته نشود كودك آزار ديده در آينده به فردي ضد اجتماعي تبديل شده و در صدد انتقامجويي برمي آيد. همچنين يكي از نكات برجسته در خانواده هاي كودكان آزار ديده انتقال خشونت از نسلي به نسل ديگر است. به اين ترتيب كودكي كه تحت آزار و اذيت والدين قرار مي گيرد به وسيله سازوكارهاي رواني، بويژه همانند سازي يا مشابهت با مهاجم بتدريج خود نيز رفتارهاي خشونت آميز بروز مي دهد و به همين شكل اين رويه را به فرزندان و نسل هاي بعدي منتقل مي كند. تحقيقات انجام شده نشان مي دهد كه كودك آزار ديده يا فردي ترسو و منفعل خواهد شد يا دست به انتقام از جامعه خواهد زد، اگر راه دوم را پيش گيرد، دامنه جنايات در آينده در جامعه افزايش چشمگيري پيدا خواهد كرد و كم توجهي جامعه به اين موضوع خسارات زياد و جبران ناپذيري را به وجود خواهد آورد.

نقش قوانين در دفاع از قربانيان كودك آزاري

سال 72 مجلس شوراي اسلامي طي ماده واحده اي، متن كنوانسيون حقوق كودك را مبني بر حمايت از حق حيات، حق كسب هويت، حق زيستن با والدين، منع انتقال غيرقانوني كودكان، حق شركت در اجتماع و ايفاي نقش هاي اجتماعي، منع رفتارهاي خشن، آموزش و تحصيل، تفريح و بازي، منع استثمار، حمايت در برابر مواد مخدر، حمايت در برابر زيان هاي ناشي از كار، تقويت روحيه صلح طلبي و حمايت از كودكان آسيب ديده روحي و جسمي را پذيرفت. از سوي ديگر، 9 سال پس از قبول اين كنوانسيون يعني سال 81 فشارهاي حاصل از سوي كارشناسان قانون و نهادهاي زير مجموعه موجب شد تا قانون حمايت از كودكان و نوجوانان در قالب 8 ماده به تصويب برسد كه طبق آن، كودك آزاري جزو جرايم عمومي بوده (احتياج به شكايت شاكي خصوصي ندارد) به طوري كه طبق ماده 2 اين قانون، مصوب شد هرگونه صدمه، اذيت، آزار و شكنجه جسمي و روحي كودكان و ناديده گرفتن سلامت و بهداشت رواني و جسمي و ممانعت از تحصيل كودكان آنها ممنوع و مرتكب اين جرم، محكوم است.

تصويب قوانين حمايت از حقوق كودك درحالي است كه موانع قانوني دركشور درصد قابل توجهي از والدين كودك آزار را از پيگيري قانوني مصون كرده است و اين جرايم اغلب زماني فاش مي شودكه فاجعه بزرگي رخ داده و جرم از حالت ابتدايي و اوليه اش خارج شده باشد.

پدر 17 ساله در كرج، كودك 5/1 ساله اش را كشت، وقتي علي 8 ساله در بيمارستان مرد، همه فهميدند كه ناپدري اش او را آزار مي داده است وقتي نيلوفر، جان خود را از دست داد پزشكي قانوني اولين نهادي بود كه از وقوع يك كودك آزاري در حالي خبر دادكه چيزي براي دفاع نبود و تنها آثار ضرب و جرح جسد دخترك 9 ساله روي ميز تشريح پزشكي قانوني حكايت از آن مي كرد كه كودكي با بدترين شكنجه ها كشته شده است.

حال سوالي كه مطرح مي شود، اين است كه آيا قانون توانسته راهي براي پيشگيري از وقوع اين جرم پيدا كند؟ آيا راهي پيدا شده كه قبل از مرگ كودك يا دعواهاي خانوادگي، طلاق يا محكوميت طرفين به كودك آزاري جلوي حادثه گرفته شود؟

واقعيت اين است كه خلاهاي قانوني در برخورد با كودك آزاران، بخصوص والديني است كه در ارتباط با فرزندان خود مرتكب خشونت مي شوند.

براساس قوانين فعلي و اقدامات والدين و اولياي قانوني و سرپرستان صغار و محجورين كه به منظور تاديب يا حفاظت آنها انجام مي گيرد، مشروط بر اين كه اقدامات مذكور در حد متعارف ، تاديب و محافظت باشد، جرم نيست همچنين هر چند ماده 1179 قانون مدني به والدين «حق تنبيه» كودك خود را مي دهد، ولي تاكيد مي كند كه به استناد اين حق نمي توانند فرزند خود را «خارج ازحدود تاديب» تنبيه كنند.

به نظر مي رسد مشخص نبودن محدوده تاديب و تنبيه و نامشخص بودن حد متعارف در موارد قانوني مذكور، از ابهامات قانوني است. ضمن اينكه با اين ابهامات دست قاضي در زمان لازم براي صدور حكم بسته و دست والدين غير مسوول و خشن براي اعمال خشونت را باز گذاشته است.

ديدگاهي متفاوت

از ميان مراجع تقليد، آيت الله صانعي تنها مرجعي بوده كه با قاطعيت و بدون هرگونه شرطي، آزار كودكان را حرام اعلام كرد. به گفته ايشان، آزار كودكان از طرف والدين جايز نبوده و نيست و كودك آزاري از طرف آنها در شرع مقدس حرام و معصيت است.

پيشنهادها

در غياب قانون مدون براي جلوگيري از كودك آزاري، پيشنهاديي ارائه مي شود تا شايد با به كار گيري آنها، اندكي از رشد چشمگير آن جلوگيري شود. ابتدا بايد آموزش هاي لازم به كودكان براي دفاع از حقوق خود و خانواده هاي آنان براي تعدي نكردن به حقوق كودكانشان داده شود و آنگاه موارد قانوني براي دفاع از حقوق كودك و ايجاد پليس در اين زمينه مطرح شود. همچنين بجاست با انجام آزمايش هاي روان شناختي در كنار ديگر آزمايش هاي معمول پيش و بعد از ازدواج، صلاحيت والدين مورد مطالعه و بررسي قرار گيرد تا از وقوع مشكلات ديگري جلوگيري شود. همچنين آموزش مهارت هاي نگهداري و پرورش كودك با تكيه بر مباني علمي و ديني از سوي دستگاه هاي متولي و رسانه ها ضروري به نظر مي رسد.

در انتها گفتني است كه آحاد مردم نه تنها در مقابل فرزندان خويش بلكه در برابر فرزندان ديگران هم مسووليت شرعي، اخلاقي، انساني و ملي دارند و بيش از همه دولتمردان مكلف هستند تا شرايط زيست سالم و پرورش مادي و معنوي فرزندان ايران را تامين كنند.

ميترا پازوكي زاده

قتل آدم ربایی میترا پازوکی میترا پازکی ئهفقش حشظخنهی Mitra Pazoki Mitra Pazooki Mitra Pazouki

میترا پازوکی اسید پاشی بزهکاری اطفال میترا پازوکی ارازل اوباش طلاق مهریه نفقه حضانت کودک میترا پازکی ئهفقش حشظخنهی میترا پازوکی املاک جرم شناسی سارحان